خلاصه داستان: داستان فیلم درباره آرزوهای چند کودک است که در پرورشگاهی زندگی می‌کنند و تلاش دارند به کمک چند عروسک وارد دنیایی خیالی و در عین‌ حال ماجراجویانه شوند

خلاصه داستان: در دفتركار خدا، بخش ايران، يه سري فرشته به اسم راست‌شونه هستن كه كاراي خوب مردم ايران رو ثبت مي‌كنند و يه سري فرسته به اسم چپ‌شونه كه كارهاي بد مردم ايران رو ثبت مي‌كنند. حالا به دو تا از اين فرشته‌ها فرصت داده مي‌شه كه براي ماموريتي به كشور ايران سفر كنند

خلاصه داستان: یکی از اهالی شهرکی در حاشیه تهران، تحت تاثیر شرایط خاصی که از سوی رئیس کارخانه‌ای برایش رقم خورده است. طغیان کرده. در جستجوی رهایی خانواده‌اش برمی آید و....

خلاصه داستان: در خلاصه رسمی داستان آن آمده است: «وقتی میز بیلیارد از توپ ها خالی میشه، پیتوک وسط اون میز تنها می مونه، تنهای تنها … .» که بیشتر به یک شعار شبیه است تا خلاصه داستان!! هنوز جزییات بیشتری از داستان این فیلم منتشر نشده است؛ بزودی اطلاعات تکمیلی را در همین جا قرار می دهیم و…

خلاصه داستان: داستان زندگی فرمانده لشگر عاشورا مهدی باکری است که از ترک مدیریت شهرداری تا شهادت در قامت فرمانده لشگر عاشورا در عملیات بدر در زمستان 1363 را روایت می‌کند.

خلاصه داستان: گربه‌های گربستان به طمع رسیدن به آرزوهای خود قصد دارند با شرکت در مسابقه ای که دسیسه مشاور حاکم شهر گربه هاست شرکت و به شهر گربه‌ها عزیمت کنند غافل از اینکه حاکم به کمک تحقیقات و کشفیات گرفسور تصمیم دارد عمر آنها را گرفته و به خودش اضافه کند حاکم شهر گربه‌ها با این کار بیشتر از همه گربه‌ها عمر خواهد کرد اما ....

خلاصه داستان: داستان زنی به نام آیدا، از طبقه پایین جامعه را روایت می کند که به تازگی بچه دار شده است. فرزند آیدا بیمار می شود و به دلیل مشکلات مالی او را از دست می دهد. این اتفاق آیدا را پر از کینه و نفرت می کند…

خلاصه داستان: فیلم جنایت بی دقت مضمونی مرتبط با سینما دارد و درباره تماشاگرانی است که قبل از شروع اکران فیلم در سینما در مورد آن حرف می‌زنند و با شروع ماجرا بر پرده سینما، داستان آن‌ها و قصه فیلم با هم یکی می‌شود و ...

خلاصه داستان: داستان فیلم درباره لطف الله مردی تنهاست که به عنوان پیشکار در یک کوره آجرپزی کار میکند و رابط میان صاحب کوره و کارگران است. صاحب کوره روزی همه کارگران را جمع کرده و خبری را به آنها میدهد که زندگی همه کارگران را دچار دگرگونی می کند...

خلاصه داستان: در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «از وقتی یادمه دارم واسه زندگیم رکاب می‌زنم، بارها زمین خوردم و فهمیدم زمین خوردن یه وقتایی خوبه، اونوقته که می‌فهمی داری راه رو اشتباه میری».